بهبودی

متن مرتبط با «سئوال» در سایت بهبودی نوشته شده است

مرتضی عامری قدم 5سئوال 1 الی 8

  • برگرفته از کتاب کارگاه بهبودی نوشته مجتبی دشتی #مجتبی_دشتیما چگونگي دقيق خطاهايمان را به خداوند، به خود و به يك انسان ديگر اقرار كرديم.در رابطه با اصل و ذات خطاهای خود به خدا و شخص دیگری گفتیم و از راهنمایی آن شخص که این سیر و سلوک روحانی را انجام داده‌ است یاری گرفتیم.ای مهربان بخشنده!خطاهایم را بپوشان.با تو می‌گویم تا خود شنوم و بپذیرم آنها را.آن‌گاه که کالبدم مالامال درد و رنجش و هراس است بهترین راهکار در تنهایی و سکوتم اين است كه فریاد کشم تو را.مرا دریاب که درد من تنهایی، بی‌کسی و دوری از توست.«آمین»حرکتی که بعد از قدم چهارم، بهبودی را استمرار و استحکام می‌بخشد، تسریع در انجام قدم پنجم است.قدم پنجم قدم رهایی از رنجش‌ها و کینه‌ها و دردهای گذشته است. در این قدم فرد از رنجش‌ها رها می‌شود و راهش را به سوی خداوند نزدیک‌تر می‌کند و بهبودی‌اش را استمرارمی‌بخشد. قدم پنجم هدفش نزدیک كردن رابطه‌ي شما با خداوند و از بين بردن فاصله‌ي بين این رابطه است.شما در اين جا بايد لیست و ترازنامه‌هایی را که شیوه‌ي نوشتنش را در قدم قبلی آموختید تهیه نموده و با مشورت با راهنما یا کسی که این قدم روحانی را طی نموده یک بار دیگر در پیشگاه خداوند بازگو کنید. بازگو کردن آن در محضر خداوند به صورت زبانی به شما کمک می‌کند که از نیروی خداوند برای بخشیدن و بخشیده شدن بهره‌مند گردید. قدم پنجم عهد و پیمانی است با خود که دیگر نقايص و خطاها و اشتباهات گذشته را تکرار نکنید و هم‌چنين تمرینی برای بخشیدن دیگران است. در این قدم یاد می‌گیرید که دیگر به خاطر مسايل کوچک و پیش‌پاافتاده و برداشت ناصحیح و یک‌طرفه‌ي خودتان از دیگران رنجیده‌خاطر نشوید. قدم پنجم دری به سوی زندگی سالم و ایجاد رابطه‌ي سالم و منطقی با دیگران ا, ...ادامه مطلب

  • مرتضی عامری قدم چهار سئوال 53 الی 68

  • برگرفته از کتاب کارگاه بهبودی نوشته #مجتبی_دشتی مجتبی دشتیفروش موسسه تسهیلگرن مسیر توانمندی09123530260فروش موسسه ندای آرامش 091270063253ـ آیا رابطه‌ی راحتی را اگر امکان اصلاح و حفظ آن وجود داشته، به هم زده‌ام؟بارها امکان داشت رابطه‌ای را حفظ یا اصلاح کنم ولی با غرور و حق به جانبی، توقع حسادت رفتار می‌کردم و رابطه را بر هم می‌زدم چون نمی‌خواستم مسوولیت رفتارهای خود را بر دوش بگیرم. گاهی رابطه‌ي دوستانم را که نسبت به آنها حسادت مي‌ورزيدم برهم می‌زدم سعی در تغییر و کنترل دیگران داشتم. تصورات باطل و باورهای قدیمی حق به جانبی موجب می‌شد که رابطه‌ام را اصلاح نکنم و گاهی هم به خود بگویم این شخص ارزش دوستی با من را ندارد بايد خيلي زود رابطه‌ام را بر هم بزنم.54ـ آیا نسبت به افرادی که با آنها نشست و برخاست داشتم شخصیتم تغییر می‌کرد و آدم متفاوتی می‌شدم؟ توضیح دهید.به علت ترس، عدم خویشتن‌پذیری، عدم اعتماد به نفس، بی‌هویتی و خودکم‌بینی معمولاً رنگ‌به‌رنگ می‌شدم و می‌خواستم برای خود شخصیتی دست و پا کنم و معمولاً ماسک می‌زدم. امروز بهترین نتیجه‌ای که گرفتم این است که خودم باشم ولی مراقب باشم به کسی خسارت وارد نکنم، همین‌طور که هستم خوب است اما نیاز به تغییر و رشد هم دارم، خودم را باور کنم، اگر بخواهم شخصیت خود را پنهان کنم مجبورم تغییر شخصیت بدهم، تاپذیرفته شوم. برای اینکه بتوانم با دیگران کنار بیایم باید مثل آنها رفتار کنم. امروز برای اینکه بتوانم با مردم ارتباط برقرار کنم باید به تعادل برسم امروز شخصیت واقعی خود را دوست دارم.55ـ آیا مسايلی را در مورد خود کشف کرده‌ام (شاید در ترازنامه قبلی) که از آن راضی نباشم و به همین خاطر که آن را بیش از حد جبران کنم؟امروز وقتی واقع‌گرایانه به خود نگاه, ...ادامه مطلب

  • مرتضی عامری قدم چهارم سئوال 69 الی 84

  • برگرفته از کتاب کارگاه بهبودی نوشته مجتبی دشتی #مجتبی_دشتی69ـ آیا هرگز مورد سوءاستفاده قرار گرفته‌ام؟ توسط چه کسی؟ چه احساسی در این رابطه داشته یا دارم؟ معمولا اگرمورد سوء استفاده قرار می گرفتیم خودمان از قبل با رفتار غیرمنطقی و مملو از احساس این مجوز را برای دیگران صادر می کردیم و از ابتدای مسیر نابودی اعتیاد تا پایان خط ، همواره مورد سوءاستفاده مالی , عاطفی و...دیگران قرار می گرفتیم و معمولا احساس تنفر ، رنجش ، حق به جانبی ، بی اعتمادی و بی اعتباری سراغمان می آمد. 70ـ آیا مورد سوءاستفاده قرار گرفتن بر روی روابط من با دیگران تاثیر گذاشته؟ چگونه؟ بله هرگاه به نحوی مورد سوء استفاده قرار می گرفتیم ، خشم ،عصبانیت همراه با بی اعتمادی در درونمان شکل می گرفت و موجب می شد تا روابطمان را با دیگران محدود کنیم.71ـ اگر به خاطر سوءاستفاده‌ای که از من در دوران کودکی شده در طول مدت عمرم احساس قربانی شدن می‌کرده‌ام، چه اقداماتی می‌توانم برای برگشت تمامیت معنوی خود بکنم؟ آیا خداوند می‌تواند کمک کند؟ چگونه؟ گاهی در معرض سوء استفاده هایی قرار می گرفتیم که ما در آن نقشی نداشته ایم و تنها قربانی آن بوده ایم لذا چیزی که ما در آن دخیل نبوده ایم اگر بار رنجشش را به دوش بکشیم کاری عبث و بیهوده انجام داده ایم . با سپردن خودمان به خداوند موجبات رهایی از رنجش ها را فراهم می کنیم و او می تواند ما را از شر تمامی رنجش ها و دردهای گذشته برهاند اما نیاز به اعتماد و سپردن اراده ی زندگی مان به دستان پر مهر اوست 72ـ آیا هرگز از دیگران سوءاستفاده کرده‌ام؟ از چه کسی و چگونه؟ بله – ما معمولا برای استمرار مسیر اعتیادی مان دیگران را هم مورد سوء استفاده قرار داده ایم و تقریبا در تمامی روابط ما لی احساسی و ... سعی در, ...ادامه مطلب

  • مرتضی عامری قدم 4 سئوال 25 الی 40

  • برگرفته از کتاب کارگاه بهبودی نوشته #مجتبی_دشتی25ـ چه کسی یا چه چیزی احساسی را در من برمی‌انگیخت؟ آن احساسات چه بودند؟ در چه موقعیتی بودم؟ نقش من در هر یک از آن شرایط چه بود؟ تمام افراد یا رویدادها یی که احساسات مرا برمی انگیختند ، چون در مواجه شدن با آنها شناخت و راهکاری نداشتم، جاهایی که مسلط برآن احساس می شدم به کام خود و لذت جویی ام از آن بهره می بردم و اگر آن احساس فراتر از انتظار من بود معمولا در بروز عملکرد در مقابل آن احساس ترس بسراغم می آمد .قسمت سوم سئوال - تنها نقش من به اجرا گذاردن آن احساس بود بدون در نظر گرفتن پیامد آن. 26ـ چه انگیزه‌ها و یا چه اعتقاداتی داشتم که باعث شدند من در آن شرایط آن‌گونه عمل کنم؟ #مجتبی_دشتیتمام انگیزه و اعتقادات من بر اساس خودمحوری ، لذت جویی و بدون تعقل و تفکربود و وقتی در شرایط مختلف از آنها بهره می جستم معمولا با احساساتی که معمولا دردسرساز ، مشکل آفرین و دردناک بود مواجه می شدم.27ـ من با احساساتم وقتی آن را شناسایی می‌کنم چگونه رفتار می‌کنم و در مورد آن چه کاری انجام می‌دهیم؟در گذشته در رابطه با بروز احساساتم از روی عادت‌هاي خودمحورانه و اجبار رفتار می‌کردم اما امروز سعی می‌کنم آنها را دسته‌بندی کنم تا از روی عادت‌هاي خودمحورانه و اجبار نباشد هم‌چنين قبل از اقدام و عمل، آنها را در ذهن خود بررسی می‌کنم و به عقوبت بروز آن احساس هم فکر می‌کنم و نقاط منفی و مثبت آن را شناسایی کرده و به مرحله‌ي عمل و رفتار می‌رسانم.28ـ در مورد چه کسی یا چه چیزی احساس گناه و خجالت می‌کنم؟ شرایطی که باعث به وجود آمدن این احساسات شد را توضیح دهید؟وقتی رفتار بد و زشتی که وجدان درونی‌ام را آزار می‌دهد انجام می‌دهم احساس گناه و خجالت نسبت به خود؛ دیگران و خداو, ...ادامه مطلب

  • مرتضی عامری قدم 4 سئوال 41 الی 52

  • برگرفته از کتاب کارگاه بهبودی نوشته #مجتبی_دشتی41ـ در رابطه با خانواده‌ام آیا گاهي فکر می‌کنم که در یک چرخه‌ي معیوب و تکرار مکررات و بی‌هیچ امیدی برای تغییر گیر کرده‌ام؟ آنها چه بوده‌اند؟ نقش من در تداوم آنها چه بوده است؟بله ـ زمان‌هایی که هیچ گامی برای تغییر رفتار برای بهتر شدن رابطه‌هایم برندارم تکرار مکرّرات اشتباهات و رفتار از روی اجبار و عادت‌هاي خودمحورانه تنها راه‌حل مشکلاتم می‌باشد و اغلب که خواسته‌ام طبق عقاید گذشته به خواسته‌هایم دست یابم زمان‌هایی بوده که احساس کرده‌ام در چرخه، معیوب زندگی دست و پا می‌زنم. همیشه این تکرارها به خاطر عدم آگاهی و بلد نبودن راه‌حل صحیح برخورد و تصمیم‌گیری در بحران‌ها و مشکلات بوجود می‌آید كه در این مواقع نقش من تثبیت‌کننده‌ي راه‌حل‌های نامناسب و اجباری و درماندگی و عاجز در مقابل راهی مناسب خواهد بود.42ـ چگونه از ایجاد صمیمت با دوستان ـ شرکا ـ همسرـ خانواده خود اجتناب می‌کردم؟صمیمیت در صداقت و راستی بوجود می‌آید، زیرا همیشه احساس توقع و مطالبه از دوستان داشتم و رنگ و بوی صمیمیت قلبی در روابطم با دوستان مشهود نبود. با شرکا اگر بیشتر نزدیک می‌شدم برای سود بیشتر بود اگر کمتر ارتباط می‌گذاشتم می‌ترسیدم از من سوءاستفاده کند. دلیل اصلی خشونت ما در خانواده ترس از مورد سوءاستفاده قرار گرفتن است و دلیلش اين است که ما رابطه‌ي صحیح را بلد نیستیم چون حد و مرزها را نمی‌شناسیم. با همسرمان زیاد نزدیک نمی‌شدیم و همه اسرارمان را بازگو نمی‌کردیم؛ زیرا می‌ترسیدیم که گمنامی‌مان را بکشنند و در آینده از آن به عنوان حربه‌ای علیه خودم استفاده کنند براي همين من هميشه خانواده را برخلاف جریان‌های خود می‌دیدم و همیشه آنها را مخالف عقاید شخصی‌ام قلمداد می‌کردم.43, ...ادامه مطلب

  • مرتضی عامری قدم 4 سئوال 12 الی 24

  • برگرفته از کتاب کارگاه بهبودی نوشته #مجتبی_دشتی ویراست و چاپ دهماز سئوال دوازده تا بیست مثالی را جهت بهتر نوشتن ترازنامه مورد بررسی قرار می دهیم.12ـ از چه کسانی رنجش دارم؟ (توضیح دهید چه اتفاقی یا شرایطی باعث این رنجش شد) کلاس پنجم ابتدایی بودم و معمولا بعلت تاخیر اتوبوس شرکت واحد دیرتر به مدرسه می رسیدم ، به خاطر همین موضوع ، ناظم مدرسه بارها مرا تنبیه کرده بود و نسبت به او خشم و کینه به دل داشتم.13ـ از چه سازمان‌هایی (مدرسه، موسسه دولتی، مذهبی، مدنی) رنجش دارم؟ (توضیح دهید چه اتفاق یا شرایطی باعث این رنجش شد) همانند سئوال 12رنجش های مان می تواند از افراد حقوقی مانند ادارات ، مدرسه و...باشد ، ناگفته نماند شاید در طرح رنجشی که آورده ایم هم از فرد و هم از موسسسه یا اداره رنجش داشته باشیم که این رنجش من از ناظم منتهی به رنجش از مدرسه هم شده بود 14ـ انگیزه‌ها و اعتقاداتی که باعث شد تا من در آن شرایط به این شکل عمل کنم چه بودند؟ در شرایط موجود من ناتوان بودم زیرا از نظر جسمی توانایی مقابله با او را نداشتم و چون نمی توانستم دلیل واقعی دیر آمدنم را بیان کنم و در اصل یاد نگرفته بودم احساساتم را در میان بگذارم مجبور بودم به کینه ای که نسبت به او در دل داشتم بسنده کنم تا در زمان مناسب انتقامم را بگیرم. 15ـ عدم صداقت من چگونه به شدت این رنجش‌ها افزوده است؟ من نقش خودم را نمی دیدم و برایم قابل درک نبود که دیر آمدنم به نوعی ، نظم و انضباط و مقررات مدرسه را برهم می زند با خود می گفتم که آنها باید شرایط مرا درک کنند و هرچه خود را بیشتر محق می دیدم دنجش بیشتری را با خود حمل می کردم.16ـ چگونه عدم توانایی یا عدم تمایل من برای تجربه کردن بعضی از احساسات باعث به وجود آمدن رنجش شد؟در این رنجش , ...ادامه مطلب

  • مرتضی عامری قدم چهارم سئوال 1 الی11

  • برگرفته از کتاب کارگاه بهبودی نوشته #مجتبی_دشتی ویراست و چاپ دهمقدم 4ما یک ترازنامه‌ي اخلاقی بی‌باکانه و جست‌وجوگرانه از خود تهیه کردیم.ای مهربان بخشنده!مرا انگیزه‌ي بخشش عطا کن.تا با بخشش دیگران حضورت در درونم فزونی یابد.کمک کن بار رنجش‌ها و کینه‌ها را از دوشم بردارم. كه چون حايلی است بین من و تو. وقتی از دردها و رنجش‌های درونی خلاص می‌شویم. دیدارمان وضوح بیشتری پیدا می‌کند.من چشم بر زشتی‌ها می‌بندم، چون تو همه را نکو خلق کردی.مرا سیرتی زیبا و قلبی بی‌کینه عطا فرما.در گام چهارم، با گرفتن چندین ترازنامه از جمله تراز رنجش‌ها، ترس‌ها و سوءاستفاده‌ها می‌توانید بیشتر به ماهیت بیماری‌تان پی ببرید فقط نباید از جست‌وجو در درون خود هراس داشته باشید. دست به قلم شدن و مرور گذشته خود و نوشتن دردها و رنج‌ها و ترس‌ها ،کمکتان می‌کند. امید به رهایی داشته باشید تا درب جدیدی روی زندگی‌تان باز شود با اين كار ديگر نگاهتان به زندگی از روی غبطه، ناامیدی و ترس نخواهد بود و با خواندن ترازتان در قدم بعدی یاد می‌گیرید که خود را ببخشید و تمرینی باشد برای بخشیدن دیگران که سود روحانی‌اش عاید خودتان می‌شود و در نهایت به آرامش خواهید رسید. در ضمن مسبب وصل شدن شما به خداوند و برداشتن سدهای بین شما و او می‌شود. نویدی که می‌توان داد با برداشتن اساسی و صحیح این قدم روحتان شفا خواهد یافت و حتی وسوسه‌های افراطی در مورد میل به مصرف را از دست خواهید داد. با برداشتن این گام آن شخصیت خود ساخته و دروغین از درونتان رخت می‌بندد زیرا که در مسیر بهبودی و بازیابی نیازی به آن شخصیت نیست. ارزیابی و جست‌وجویی که در خودتان می‌کنید با این هدف معنا پیدا می‌کند که شناخت بهتری از خودتان بروز احساسات‌تان، طرح‌ها و زمینه‌های شکل, ...ادامه مطلب

  • مرتضی عامری قدم سوم سئوال 23 الی 36

  • برگرفته از کتاب کارگاه بهبودی نوشته #مجتبی_دشتی ویراست جدید چاپ دهم23. فهم مراقبت برای من چه می‌باشد؟مراقبت: یعنی اینکه خود را به مراقبت خداوند بسپارم، مراقبت سپردن است. مراقبت سلب مسوولیت و اختیار نیست، مراقبت مجادله با خداوند نیست. مراقبت یعنی نگهداری، حفظ و دور نگه‌داشتن از آسیب، حفاظت نمودن، هشیار بودن و مواظبت کردن. کنترل کردن با مراقبت کردن بسیار متفاوت است کنترل کردن یعنی دخالت، مراقبت یعنی محافظت و احاطه برای نگهبانی24. سپردن اراده و زندگی‌ام به خداوند برای من چه مفهومی دارد؟یعنی اجازه عملکرد دادن به خداوند در اراده و زندگی‌مان و درک حضورش در تمام مراحل زندگی، دست برداشتن از اراده‌ي شخصی، دست برداشتن از کنترل کردن باید به او اعتماد کنم. با سپردن اراده و زندگی‌مان به خداوند ما به خود اجازه می‌دهیم به نیرویی عظیم دسترسی پیدا کنیم و مطمئناً راه‌حل‌هایی که از یک اساس روحانی یعنی خداوند نشات می‌گیرد مسلماً از راه‌حل‌هایی که ما به تنهایی اتخاذ می‌کنیم ارجح‌تر است. .( منبع قسمتی از کتاب کارگاه بهبودی نوشته مجتبی دشتی چاپ دهم@socialpathologist)25. زندگی من به چه شکل ممکن است تغییری کند اگر که تصمیم بگیرم آن را به خداوند بسپارم؟زندگی گذشته با رفتار خودمحورانه ما تبدیل شده بود به زندگی مملو از زحمت، سختی، شکست و ناکامی اما با سپردن به خداوند از آشفتگی‌ها خلاص خواهیم شد چون که نیرویی عاشق و مهرباني هست که از ما مراقبت مي‌نماید. امروز چشمانم را به روی او باز می‌کنم و به مرور دست از کارگردانی زندگی خود و دیگران برمی‌دارم. ترس‌هایم کمتر می‌شود. اگر اعتماد کنم بدون‌شک آرامش بیشتری خواهم داشت و این صرفاً با ایمان من اتفاق خواهد افتاد من با سپردن زندگی‌ام به این دوست مهربان هیچ ترسی ن, ...ادامه مطلب

  • مرتضی عامری قدم 3 سئوال 37 الی 42

  • برگرفته از کتاب کارگاه بهبودی نوشته #مجتبی_دشتی ویراست و چاپ دهم37. چه شهود و مدارکی دارم که دیگر می‌توانم با دلگرمی به بهبودی خود اعتماد کنم؟امروز بهترین شاهد حضور خداوند در زندگی است، به او اتکا می‌کنم و اعتماد دارم و هم‌چنین شواهد دیگری از قبیل: معجزه‌ي از بین رفتن وسوسه‌ها، افکارم کمتر با زشتی‌ها هماهنگ می‌شود، امروز ترس‌هایم کمتر شده، پاک هستم و دغدغه مصرف مواد را ندارم حتی در سختی‌ها و مشکلات، با راهنمایم مشورت می‌کنم. امروز با اصول روحانی زندگی می‌کنم و آرامش بیشتری دارم، وقتی دعا می‌کنم از خودپسندی و خودخواهی دور می‌شوم، امروز فقط خود را نمی‌بینم و حضورخداوند در زندگی‌ام کار می‌کند. 38. اخیراً چه کاری کردهام که نشاندهندهي تعهد من به بهبودی و به کارگیری برنامه باشد؟ (مثال پست خدماتی در برنامه قبول کردهام؟) آیاموافقت کردهام راهنمای دیگرمعتادان درحال بهبودی باشم؟آیارفتن درجلسات علیرغم هرگونه احساسی که داشتهام ادامه دادهام؟آیابه کارکردن باراهنمای خود حتی اگر اوحقیقت تلخی را به من گفته باشدیاراهکاره ایی را به من پیشنهادکرده باشدکه موردپسند من نبوده ادامه دادم؟خدمت‌هایی که در برنامه به عهده می‌گیرم، با وجود احساسات بد و خوب ، باز در جلسات حضور دارم و مشارکت می‌کنم، کارکرد قدم‌ها، اصل تعهد تصمیم گرفتن برای واگذاری و سپردن امور به دستان مهربان خدا و تکرار آن حتّی اگر به نظرمان اتفاق مثبتی رخ ندهد اصل تعهّد را باید با تاکید و تایید به صورت مدام و منظم به عمل درآوریم.39. آیا هیچ بهانه و دستاویزی برای تصمیم گرفتن جهت واگذاری و سپردن اراده و زندگی خود به مراقبت خداوند دارم؟یکی از بهانه‌ها و دستاویزها می‌تواند این باشد که من در پس سپردن نمی‌دانم که شرایط زندگی‌ام چگونه خواهد شد., ...ادامه مطلب

  • مرتضی عامری قدم دوم سئوال 45 الی 50

  • برگرفته از کتاب کارگاه بهبودی نوشته مجتبی دشتی45. آیا امروز از یک نیروی برتر از خودم درخواست کمک کرده‌ام؟ چگونه؟بله ـ چرا که من متوجه شده‌ام با داشتن غرور، دور بودن از تواضع و فروتنی هیچ‌گاه نخواهم توانست در بهبودی‌ام رشد کنم. امروز نیازهای روزانه‌ام را به خدا واگذار می‌کنم و فقط درخواست راهنمایی و مدد از او دارم. باید دریچه‌ي ذهنم را بازگذارم و این را بدانم تمام سوالات دنیا را پاسخگو نیستم و نیازمند راهنمایی و کمک هستم اعتماد کنم. من درخواست‌هایم را به صورت یک رفتار معمول شده برنامه‌ریزی می‌کنم تا به صورت روزانه از فیضهاي خداوند بهره‌مند گردم.46. آیا امروز از راهنمایم کمک خواسته‌ام یا به جلسات رفته‌ام یا در دسترس دیگر معتادان در حال بهبودی بوده‌ام؟ نتایج آن چه بوده؟بله ـ هر موقع احساس می‌کنم در مورد چیزی تجربه‌ای ندارم با راهنما مشورت می‌کنم در جلسات حضور پیدا می‌کنم و در حد توانم خود را در دسترس دیگر معتادان قرار می‌دهم در نتیجه به آرامش می‌رسم و امروز تا حدی به تعادل رسیده‌ام و با در میان گذاشتن آن چیزی که دارم آن را حفظ نموده و از اعتمادی که کرده‌ام سرخورده نیستم و از خود احساس رضایت دارم. در قدم نهم کتاب پایه در مورد اینکه چه زمان‌هایی احتیاج به کمک داریم خود موفقیت بزرگی تلقّی شد و می‌گوید: ما باید در عمل به خودمان ثابت کنیم که به کمک نیاز داریم. در تماس بودن با قدم‌ها، سنت‌ها و خدمت به ما کمک زیادی می‌کند تا به این باور برسیم که نیاز به کمک گرفتن داریم تا خودمحوری‌های‌مان تعدیل یابد. متاسفانه بيشتر ما وقتی درخواست کمک می‌کنیم كه روبه‌راه نیستیم در حالي كه وقتي حال‌مان خوب است فکر می‌کنیم احتیاجی به دریافت کمک نداریم. .( منبع قسمتی از کتاب کارگاه بهبودی نوشته مجتبی دش, ...ادامه مطلب

  • مرتضی عامری قدم سوم سئوال 1 الی 11

  • قدم 3ما تصمیم گرفتیم اراده و زندگی‌مان را به مراقبت خداوند، بسپاریم.پروردگار!خود را تقدیم تو می‌دارم با من کن و از من ساز آنچه خود اراده کنی.از اسارت نفس رهایم کن تا انجام اراده‌ات را بهتر توانم.مشکلاتم را بگیر تا پیروزی بر آنها شاهدی باشد برای کسانی که با قدرت تو، عشق تو و راه تو یاریشان خواهم کرد.باشد که بر اراده‌ات گردن نهم. (آمین)قدم سوم یادآوری می‌کند، اگر تمایل داشته باشید خداوند در زندگی‌تان حضور پیدا خواهد کرد و از مواهب حضورش بهره‌مند خواهید شد و اگر پا روی ترس‌هایتان گذارید از درونتان رخت می‌بندد و ایمانی سرشار از امید جایگزین آن خواهد شد در قدم سوم به این باور می‌رسید که اگر تسلیم خواست و اراده‌ي خداوند باشیم، به رهایی و آزادی می‌رسیم. رها شدن از قید و بندهای دنیوی.قدم سوم حاصل پیام: «دست برداشتن از خودمحوری مساوی است با خدامحوری» می‌باشد. رعایت حقوق دیگران و در نظر گرفتن مصلحت جمع مساوی است با خواست و اراده‌ي خداوند.قدم سوم یعنی قدم برداشتن در راه‌ حل مشکلات و در نهایت رسیدن به آزادی و آرامش.با سپردن امور زندگی به دستان پروردگار مهم‌ترین تصمیم را در طول عمر خود خواهید گرفت. باید ایمان داشت و اعتماد کرد تا به آرامشی درونی در پس این تصمیم برسید.با خدمت کردن به دیگران خطی بر روی خود می‌کشید.پیدا کردن خود در گرو گم شدن در دیگران است.هر چقدر به سمت نیروی برتر گام برمی‌داریم، وابستگی‌های دنیایی را رها نموده و وابسته به نیروی جاوداني خداوند می‌شویم.وابستگی به خداوند آزادی و بی‌نیازی است و مفهوم این آزادی این است که نه تنها در اسارت افکار و باورهای پوسیده‌ي گذشته‌ي خود نیستم بلكه دیگر نیازمند توقعات سرکش و خواسته‌ي نامحدود خود نيز نیستم..( منبع قسمتی از کتاب کارگاه بهبودی, ...ادامه مطلب

  • مرتضی عامری قدم سوم سئوال 12 الی 22

  • برگرفته از کتاب کارگاه بهبودی نوشته مجتبی دشتیhttps://s6.uupload.ir/files/۲۰۲۴۰۱۱۳_۲۲۳۳۱۹_xu1c.jpg12. تفاوت بین نیروی اراده‌ي من با نیروی اراده‌ي خداوند چه می‌باشد؟همان قدر که شباهت بین من و خدا وجود دارد تفاوت بین اراده‌ي من و اراده‌ي او وجود دارد. من برای تامین معاش روزانه‌ي خود دچار ترس می‌شوم ولی او معاش میلیاردها جاندار را تامین می‌کند و ترسی هم ندارد. با استفاده از نیروی من نمی‌توان برتمام نیروها فاتح شد ولی با استفاده از نیروی او می‌توان بر تمام مسايل پیروز شد اراده‌ي من محدود است اما اراده‌ي خداوند نامحدود، من مسايل را طبق منافع خودم برنامه‌ریزی می‌کنم ولی خداوند طبق منافع جمع، من جز هستم و او کل، من در کارهایم تعادل ندارم ولی او متعادل است. اراده‌ي من قدم ششم است اما اراده‌ي او قدم هفتم، در اراده‌ي من ترس وجود دارد ولی اراده‌ي او عشق وجود دارد، اراده‌ي من در بسیاری از مواقع منفی و مخرب است با زیربنای ضعف‌های اخلاقی در صورتی که اراده خداوند در جهت آرامش هر چه بیشتر بندگانش می‌باشد و در جهت بالا بردن آگاهی انسان‌ها، و در کل در بیشتر موارد اراده‌‌ي ما در ترس، رنجش، محرومیتها و خودمحوری خلاصه می‌شود اما اراده‌ي خداوند در ارزش‌ها می‌باشد.13. آیا در بهبودی زمان‌هایی بوده که احساس کنم اراده‌ي زندگی‌ام را به دست خود گرفته‌ام؟ چه چیز باعث هشدار به من شد؟ چه اقدامی کردم تا خود را به قدم سوم دوباره متعهد کنم؟بله، زمان‌هایی که سعی می‌کنم اراده‌ي شخصی‌ام را به جای مشورت و نظرخواهی در زندگی اعمال کنم یا بر روی چیزی پافشاری و اصرار دارم.اقدامی که لازم است برای تعهد قدم سوم: اعلام عجز و ناتوانی، کمک خواستن از خداوند و امور را به او سپردن، شناختن اراده‌ي شخصی و اراده‌ي سازنده (خداو, ...ادامه مطلب

  • مرتضی عامری قدم سئوال 22 الی 30

  • برگرفته از کتاب کارگاه بهبودی نوشته مجتبی دشتی22. چه شواهدی دارم که خداوند در زندگی من کارکرد دارد؟نظم موجود کاينات بهترین شاهدی که خداوند در زندگی من وجود دارد، همین که امروز پاکم و نیاز به مصرف مواد ندارم، پذیرش خودم و زندگی به همان صورتی که هست، اینکه خودم را یک انسان مثل انسان‌های دیگر می‌بینم، با هیچ کس و محیط اطرافم جنگ ندارم، شهامت بازگو کردن افکار و احساسات بد و مخرب را پیدا کرده‌ام، دست برداشتن از خودخواهی، سعی در رسیدن به تعادل دارم، کمتر شدن کارهای ناعاقلانه، برگشتن حس اعتماد، زنده شدن باورهای جدید، هدف‌مند و با برنامه شدن، دعا کردن، و ترازنامه نوشتن، مشورت و خدمت کردن، خسارت نزدن به خود و اطرافیان، و انجام ندادن بعضی از اعمال منفی که دلیل انجام دادنش را نمی‌دانم، و خیلی از اتفاقات که دلیل منطقی برای آن وجود ندارد مثل برطرف شدن میل و وسوسه مصرف و خیلی چیزهای دیگر.23. خداوند چه مشخصه‌ای ندارد؟زودرنج، مجازات‌گر، عجول، زشت، کینه‌توز، احساساتی، ظالم، جبار، مادی‌گر، نامنظم، سخت‌گیر، حقیر، تلافی‌کن، ضعیف، دروغگو، خسیس، نظرتنگ نیست و در حد و اندازه‌ي فکر کوچک من هم نیست.24. خداوند چه مشخصه‌ای دارد؟هیچ یک از صفت‌هاي پسندیده تضادی با او ندارد. خداوند هر آنچه را گفته، خود به عنوان مشخصه دارد، هدایت‌گر و حمایت‌کننده است، عاشق و مهربان و صادق است و هیچ توقع و انتظاری در قبال تمام نعمت‌ها و مواهبی که به من ارزانی داشته ندارد. دوستی واقعی است و پوشاننده عیب‌هاست، بی‌نهایت بزرگ است، آگاه، دلسوز، رحمان و رحیم است، امين اسرار است، مدیر و مدبر است و همان‌طور که هستم مرا پذیرفته است و در اصل مهم‌ترین مشخصه‌ي او این است که او می‌تواند میل و وسوسه‌ي مواد مخدر را از من بگیرد و سلامت ع, ...ادامه مطلب

  • مرتضی عامری قدم دوم سئوال 31 الی 44

  • برگرفته از کتاب کارگاه بهبودی نوشته #مجتبی_دشتی31. من چه توقعاتی از برگشتن سلامت عقل دارم؟ آیا این توقعات واقع‌گرایانه هستند یا نه؟باید از سرعت بیش از اندازه‌ي فرایند سلامت عقل پرهیز کرد. مرور و صبر باعث نهادینه شدن صحیح سلامت عقل در فرد می‌باشد و صبر، فرصت و بستری را فراهم می‌آورد تا اندوخته‌های خوبی را برای این سفر روحانی به همراه داشته باشیم.سرعت دادن به این فرایند توقع واقع‌گرایانه‌اي نیست. من از برگشت سلامت عقل توقع دارم که از تکرار تجربیات تلخ گذشته پرهیز کنم، احساسی عمل نکنم، در ضعف‌های اخلاقی افراطی نباشم و آنها را به تعادل برسانم، نهایت تلاشم را بکنم و راه درست را با مشورت پیدا نمایم، توقع دارم دوراندیش باشم و این واقع‌گرایانه است. باید به سمت آرامش بروم تا به تعادل برسم اما هر گاه توقع غیرواقع‌‌گرایانه پیش بیاید واقعیت‌ها کنار می‌رود و در این مواقع ما سر جای خود نیستم. اینکه ما خودمان را آدم دانایی می‌دانیم و در هر موردی اظهار برتري می‌کنیم، یا اینکه می‌خواهیم دیگر اشتباه نکنیم، یا هر چیز طبق میل ما پیش برود این‌ها توقعات غیرواقع‌گرایانه است.32. آیا توقع‌هاي واقع‌گرایانه‌ي من در مورد پیشرفت بهبودی‌ام به واقعیت پیوست یا نه؟ آیا درک می‌کنم که بهبودی در طول زمان اتفاق می‌افتد نه یک شبه؟درک کرده‌ام و تا حدود زیادی توقع‌های واقع‌گرایانه به واقعیت پیوسته. متوجه شده‌ام با تمرین زیاد به مهارت می‌رسم، درک کرده‌ام بهبودی نقطه‌ي پایانی ندارد اینکه دیگر مواد مصرف نمی‌کنم ایمان را تجربه می‌کنم و سعی می‌کنم با مشورت کردن به تعادل برسم. توقع دارم با توجه به مشکلات آرامش خود را حفظ کنم. به من اعتماد کنند و من بتوانم اعتماد کنم توقع دارم با مشورت کردن موفق به انجام درست کارهایم شوم., ...ادامه مطلب

  • مرتضی عامری قدم یک سئوال 61 الی 68

  • برگرفته از کتاب کارگاه بهبودی نوشته مجتبی دشتی61. آیا قبول دارم که من هیولایی هستم که تمام دنیا را توسط اعتیادم مسموم کرده‌ام؟ یا فکر می‌کنم که اعتیادم هیچ پیامد و تاثیری در جامعه‌ي اطراف من نداشته است؟ یا چیزی بین این دو؟بله ـ بیماری اعتیاد خود یک هیولاست، تاثیرات اعتیاد نه تنها خود، بلكه دیگران و اطرافیانم را هم به ورطه نیستی کشانده و در طول دوران مصرف همواره این هیولای درونی را انکار می‌کردم و هیچ اصول انسانی را رعایت نمی‌کردم. من تبدیل به هیولایی شده بودم که هر روز با وسعت بیماری اعتیادم در حال رشد بود و هر چه او در من رشد می‌کرد، رفتار من مخرب‌تر و زیان‌بارتر می‌شد که اول خودم و خانواده‌ام و در مرحله‌ي بعد جامعه‌ای را که در آن ساکن بودم را مسموم و آلوده کرده بود. نشانه‌های بارز این نکته (فروش مواد مخدر، سرقت، خیانت، عدم صداقت، در نظر نگرفتن عواطف خانواده و انسان‌ها و ...) می‌باشد که به واسطه‌ي این ضعف‌ها و پیامدها تبدیل به هیولایی شده بودم که هیچ تاثیر مثبتی در جامعه نداشتم ولي امروز با پذیرش خود به اصل فروتنی دست يافتم و توانستم این هیولا را از فعالیت بازدارم.62. آیا احساس اهمیت نسبی در حلقه‌ي دوستان و خانواده می‌کنم؟ در کل جامعه چطور؟ آن احساس چیست؟بله ـ امروز پس از گذشت سال‌ها دافعه بین انسان‌ها، به کمک خداوند و اصولي فراگرفته‌ام تبدیل به انسانی شده‌ام دارای جاذبه و اهمیت نسبی و همگی نتيجه‌ي پیروی از اصولی است که آموخته‌ام. امروز احساسات خوبی در من بوجود آمده، مانند: از خودم فرار نمي‌كنم احساس می‌کنم که جزيی از کل هستم، احساس مسوولیت‌پذیری می‌کنم و در خانواده پذیرفته شده‌ام. .( منبع قسمتی از کتاب کارگاه بهبودی نوشته مجتبی دشتی چاپ دهم@socialpathologist)امروز از یک س, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها